جدول جو
جدول جو

معنی قراجه لر - جستجوی لغت در جدول جو

قراجه لر
(قَ جِ لَ)
قدیم، قریۀ کوچکی در قضای ایواجک از سنجاق بیغا، در هشت هزارگزی جنوب شرقی و در ساحل بحر. خرابه های شهر باستانی آلکساندریاتروآس در اطراف این قریه دیده میشود. در هنگام آبادی این ناحیت لنگرگاه مکملی هم داشته، اما امروز با ماسه پر شده است. (قاموس الاعلام ترکی) ، نام ناحیه ای و آن مرکب است از مرکز و 43 قریه و از طرف مغرب محدود است به سنجاق بوردور
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ جِ مُ حَمْ مَ)
دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار. واقع در 33000 گزی جنوب خاوری حسن آباد و 2000 گزی خاور راه فرعی بیجار. کوهستانی، سردسیر و سکنۀ آن 100 تن است. آب آن از چشمۀ لب شور، محصول آنجا غلات، لبنیات، شغل اهالی زراعت و گله داری است. این ده، به شورسو معروف است. صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(قَ جِ)
دهی از دهستان نازلو بخش حومه شهرستان ارومیه. واقع در 22500 گزی شمال خاوری ارومیه و 9000 گزی خاور شوسۀ ارومیه به شاهپور. موقع جغرافیائی آن جلگه، معتدل مالاریائی و سکنۀ آن 280 تن است. آب آن از نازلوچای و چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، کشمش، توتون، چغندر و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جوراب بافی است. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا جَ / جِ لَ)
دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه. این دهکده کوهستانی با آب و هوای معتدل و 536 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و نخود است. شغل اهالی زراعت و از صنایع دستی جاجیم بافی و راه مالرو است. در سه محل بفاصله 2هزار گز بنام خواجه لر بالا و پائین و وسط مشهور است. سکنۀ خواجه لر پایین 181 تن و وسط 231 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ چِ)
دهی جزء دهستان اوزومدل بخش ورزقان شهرستان اهر. واقع در 9هزارگزی شمال ورزقان و 8هزارگزی راه ارابه رو تبریز به اهر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل و سکنۀ آن 153 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ جَ)
دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 10 هزارگزی جنوب آغ کند و 19 گزی شوسۀ میانه به زنجان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 62 تن. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، سردرختی. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنان جاجیم بافی و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ لَ)
نام یکی از دهستانهای دوگانه بخش میاندوآب شهرستان مراغه در قسمت جنوب خاوری بخش. ازشمال و خاور به دهستان چهاردولی و بخش شاهین دژ، از جنوب و باختر به بخش بوکان از شهرستان مهاباد. موقع طبیعی دهستان کوهستانی و هوای آن معتدل و در بعضی ازقرا امراض مالاریایی میباشد. آب قرا از زرینه رود و چشمه سارها تأمین میگردد. محصولات عمده آن غلات و توتون و محصول دامی است. ساکنین دهستان به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و گلیم بافی است. راههای دهستان قره لر تمام مالرو و پیاده رواست. دهستان قره لر از 18 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و نفوس آن در حدود 3130 نفر است. مرکز دهستان قریۀ داشکسن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
یکی از ناحیه های ارومیه است مشتمل بر هفده ده. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 177)
یکی از بلوکات مهاباد. (جغرافیای غرب ایران ص 67)
لغت نامه دهخدا